گلايه
اين نفس هاي آخره
دل ضربه هاي نيمه جون
گذشته از اين بي صدا
فرصت فتح آسمون
نگفته هاي كهنم و
نخواستي بشنفي يه بار
بارون شعر تو شدم
رنگين كمون گفتي بيار
مي گفتي تا آخر عمر
تا لحظه اي كه جون داري
تنها فقط مال مني
تو شادي و بي قراري
باور نمي كردم يه روز
بري و تنهام بذاري